آسمون ابري...
سپهرزيباي من! امروز...آخرين روز از ماه مورد علاقه ي مامانه، ماهي كه حس ميكنم تمام وجودم با لحظه لحظه ش تازه مي شه و جون مي گيره.وامروز... آسمون ابريه و دل ماماني بدجوري گرفته ... براي اولين بار تو زندگيم دلم ميخواد خودمم يه وبلاگ داشتم تا از دلم مي نوشتم...وحالامجبورم تو وبلاگ قشنگت اين حرفا رو بنويسم... مي خواستم بخاطر اينكه اين بار حرفاي شاد و قشنگ براي وبلاگت نياوردم ازت عذرخواهي كنم،اما بجاش ترجيح دادم بهت بگم پسرم! جايي كه توش قدم گذاشتي اسمش دنياست، پرازفراز وفرود، پر از شادي و غم، پر ازموفقيت و شكست... وتوبايد ياد بگيري كه اين دنياي رنگي رو با همه ي رنگاش قشنگ ببيني و به آدمهاي دور و برت لبخند بزني... شايد يه ر...